وقتی از دیگران انتقاد میکنی و از زندگی شکایت میکنی احساس خوبی به تو دست میدهد.
با انتقاد کردن از دیگران، احساس برتری میکنی.
با شکایت کردن از دیگران احساس میکنی که بالاتر از آنان هستی. این برای نفْس بسیار ء کننده است.
و تقریباً همه چنین میکنند؛
برخی آشکارا چنین میکنند
برخی هم فقط در درون به این کار میپردازند.
هیچکس زحمت تحسین کیفیات خوب را در دیگران به خود نمیدهد.
هیچکس حاضر نیست کمک کند تا آن کیفیات خوب که در دیگری است رشد کند.
میترسد که اگر دیگری رشد کند، پس او چی.؟!
به ندرت کسانی پیدا میشوند که انتقاد نمیکنند و شکایت ندارند.
اینها کسانی هستند که نفسشان را انداختهاند.
وقتی که بینفس باشی، فایدهای در آن نیست که انتقاد کنی، چرا باید به خودت زحمت بدهی؟
ربطی به تو ندارد.
این نفْس بوده که از آن لذت میبرده و تغذیه میشده است.
بنابراین تأکید من این است:
نفْس را بینداز.
با انداختن نفس، تو مردم را با چشمانی تازه نگاه میکنی و نگرش و رفتار تو بیشتر انسانی و دوستانه خواهد شد. اینک همان شخص که پیش تر از او انتقاد میکردی، با دیده ی محبت به او نگاه میکنی و میلی عظیم داری تا به او کمک کنی.
شاید ببینی که اگر تو نیز در موقعیت او بودی، مانند او رفتار میکردی.
تو فقط بخشی از آنان را میشناسی، تمامی زندگی آنان را نمیدانی، و قضاوت کردن در مورد تمامی یک شخص، از روی شناخت بخش کوچکی از او، کار درستی نیست.
تفاوت اصلی یک شیدایی گر موفق و ناموفق در چیست ؟
عروسی های گذشته زمانی را برای تأمل فراهم می کنند: آیا شما که انتظار داشتید باشد؟
تو ,انتقاد ,شکایت ,آنان ,نفْس , ,از آنان ,و شکایت ,کردن از ,آنان را ,که اگر
درباره این سایت